ابراهیم خیلی خوش اخلاق بود، با ما اخلاقش خیلی خوب بود. با پدرش خیلی مهربان بود، پدرش وقتی که توی حیاط قدم میزد دست دور گردنش میانداخت و پیشانی اش را میبوسید. وقتی که من در آشپزخانه مشغول غذا درست کردن بودم، میآمد دست دور گردنم میکرد و دستم را بوسه میزد و میگفت: «مادر عزیزم، قربان این دست تو بروم که زحمت برای ما میکشی». فرزندم مؤمن و انقلابی بود، خیلی برای انقلاب دوندگی میکرد، شبها به خانه نمیآمد.
شهید حمید عبدالله زاده بازدید : 313
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 10:36